|
جمعه 5 آبان 1391برچسب:, :: 21:20 :: نويسنده : sepide
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی
جمعه 5 آبان 1391برچسب:, :: 21:16 :: نويسنده : sepide
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند معنی کور شدن را گره ها میفهمند سخت است بالا بروی ساده بیای پایین قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند . . . آدم هـا می آینـد زنـدگی می کننـد می میـرنـد و می رونـد .. در حالـی کـه زنــده ای ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ کاش گاهی مرد بودم ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ چه کسی میگوید که من هیچ ندارم…؟ ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ از درد های کوچک است که آدم می نالد ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ادامه مطلب ...
جمعه 5 آبان 1391برچسب:, :: 21:13 :: نويسنده : sepide
/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ می گویی: دوستت دارم /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ از من فاصله بگیر …. /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ طعم صداقتت ! را چشیده ام تعریفی نداشت لعنتــــی!!. لطفا کمی دروغ بگو شاید دروغ هایت, صادقانه تر باشد… /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ خسته شدم از آدمایی که می گن: “تو خیلی خوبی” ، “من لیاقت تو رو ندارم” بی لیاقت های عزیز ! حداقل واسه دلیل رفتنتون یه ریزه خلاقیت به خرج بدین .. /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ خورشید هم خیانت میکند این روزها صبح ها دیرتر مى آید وعصرها زود مى رود! /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ آدمهای تنهایی رو می شناسم که همه ی دلیلشون برای تنهایی /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم دست نوازش بر سرش میکشم، میگویم: غصه نخور، میگذرد… برای دلم، گاهی پدر میشوم خشمگین میگویم: بس کن دیگر بزرگ شدی … گاهی هم دوستی میشوم مهربان دستش را میگیرم، میبرمش به باغ رویا … دلم ، از دست من خسته است… /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ یه خیابونایی… /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ نـــه ایـــــنکــــــــه زانـــــو زده باشــــم نـــــــــه فــــقـــط تـــنهــــــایـــــــــــى ســـــــنکیــــــن اســــــت /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ ساکت نیستم /\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ این روزها قلب هر کسی را ﻧﺸﺎﻧﻪ بگیرید تیرتان ﺑﻪ ﺳﻨﮓ میﺧﻮﺭﺩ… پایان سریال دروغ هایت بود و چه ساده بودم من!! که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم…!!
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 22:11 :: نويسنده : sepide
A 5 year old girl asked her brother what is love
دختر 5 ساله ای از برادرش پرسید معنی عشق چیست
He replied, Love is when you steal my chocolate from my school pack everyday
برادرش جوابداد : عشق یعنی تو هر روز شكلات من رو از كوله پشتی مدرسه ام بر میداری
and i still keep it in the same place
و من هر روز بازهم شكلاتم رو همونجا میگذارم .
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 21:57 :: نويسنده : sepide
دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 1:8 :: نويسنده : sepide
به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!! **************************************** به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد **************************************** **************************************** **************************************** **************************************** **************************************** خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گرددبه سلامتی هرچی پدره
|